رحمت ز رحمان می‌رسد...

ساخت وبلاگ

فصلِ بهار و خرمی، عیشِ دل و جان می‌رسد
شادی دل، آرامِ جان، فیضِ فراوان می‌رسد

آید نسیمی مشک‌بو، گل می‌دهد بر طرفِ جو
بنگر ببین آثارِ هو، خوشنودیِ جان می‌رسد

غم رَخت بربست از جهان برخیز و شادی کن عیان
سازی بزن، شعری بخوان، رحمت ز رحمان می‌رسد

خُرم بود باغ و چمن از عطرِ یاس و یاسمن
شد با لطافت نسترن الطافِ سبحان می‌رسد

از یُمنِ ماهِ فرودین باشد زمردگون زمین
رو دشت و صحرا را ببین، هجران به پایان می‌رسد

شادی صابر آن زمان آید نگارِ مهربان
آرام گیرد در جهان سرخوش به سامان می‌رسد


برچسب‌ها: کاروان شعر, غزل شماره ۱۸۷

صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 29 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1402 ساعت: 19:11