فصلِ بهار و خرمی، عیشِ دل و جان میرسدشادی دل، آرامِ جان، فیضِ فراوان میرسدآید نسیمی مشکبو، گل میدهد بر طرفِ جوبنگر ببین آثارِ هو، خوشنودیِ جان میرسدغم رَخت بربست از جهان برخیز و شادی کن عیانسازی بزن، شعری بخوان، رحمت ز رحمان میرسدخُرم بود باغ و چمن از عطرِ یاس و یاسمنشد با لطافت نسترن الطافِ سبحان میرسداز یُمنِ ماهِ فرودین باشد زمردگون زمینرو دشت و صحرا را ببین، هجران به پایان میرسدشادی صابر آن زمان آید نگارِ مهربانآرام گیرد در جهان سرخوش به سامان میرسدبرچسبها: کاروان شعر, غزل شماره ۱۸۷ بخوانید, ...ادامه مطلب