مردِ حق باش و ز نورِ معرفت سرشار باش
دوستی با اهلِ دل کن محرمِ اسرار باش
خوابِ غفلت تا به کی، دنیا مکان زیست نیست
دیده دل باز کن وارسته و هوشیار باش
لحظهای بنما تفکر، حاصلِ عمرت چه بود
پاکدین و نیکگفتار و نکوکردار باش
حسرت و افسوس بیحاصل ندارد بهرهای
شادمان زی فارغ از رنج و غم و آزار باش
گورِ تاریک است آخر منزل این کالبد
نیکرای و خوشکلام و رند و با پندار باش
زندگی خواب و خیال و پرده و دود و دمی است
دور از اوهامِ این دنیای پُر ادبار باش
روشنیبخشِ دلِ روحانیان عشقِ خداست
عاشقِ دلدار مهرخسار و خوشرفتار باش
میخورد سنگِ اجل بر شیشه این عمرِ ما
تا که هستی زنده از علم و عمل، سرشار باش
صابرا عمرت به پایان میرسد آسوده زی
شعر تو باقی بماند شاد و خوشگفتار باش
برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 6