فرمانبر دیوان قضا باش و رضا باش
از خود بگذر بنده تسلیم خدا باش
ایمن ز حسودان بداندیش نباشی
بگذار که از حقد بمیرند رضا باش
پا بر سر هستی بزن و خرم و دلشاد
آسوده و راحت ز غم و چون و چرا باش
شرط است که تا محو شوی محو محبت
غواص به دریای محبت ز صفا باش
وارسته و آزاد و خدابین و وفاکیش
بر کام بنه گام عمل، کامروا باش
از عجب و ریا بگذر و با خاطر خشنود
مسرور و وفاپیشه و فارغ ز ریا باش
عاشق ز جهان گذران کامروا رست
گوید ز ولا بارکش بیم و بلا باش
خواهی که شوی عالمِ اسرارِ حقیقت
صابر به درِ دیرِ مغان اهلِ وفا باش
برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 7