شورِ عشق

ساخت وبلاگ

کسوتِ تزویر را از دوشِ جان انداختیم

شورِ عشقی در دلِ پیر و جوان انداختیم

عالمی خوشتر نبود از عالمِ دیوانگی

از جنونِ عشق شوری در جهان انداختیم

منقلب‌احوال بودیم از غم و هجر و فراق

انقلابی در دلِ شوریدگان انداختیم

همچو منصور از دل و جان ما اناالحق می‌زنیم

پیر و برنا را به عالم، در گمان انداختیم

صابرِ آزاده و رندیم و مست و می‌پرست

سر به خاکِ مقدمِ پیرِ مغان انداختیم


برچسب‌ها: کاروان شعر, غزل شماره ۵۹۵

صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 20 اسفند 1402 ساعت: 20:04