ساغرِ صهبا

ساخت وبلاگ

رشکِ فردوس برین شد بزمِ اُنس و جای من

محفلِ روحانیان بُد منزل و ماوای من

دوش از لطفِ خدا توفیق با من شد رفیق

در برِ ساقیِ بزمِ عشق بودی جای من

خرقه و سجاده و تسبیح دادم رهنِ می

تا به دستِ پیر پُر شد ساغرِ صهبای من

پرده از رُخسار افکند آن نگارِ مه عذار

دید روی انورش را دیده بینای من

همچو موسی محوِ نورِ حق تعالی شد دلم

نورِ حق تابنده شد در سینه سینای من

شیخنا نیرنگ و تزویر و ریا از بهر چیست

کی شود تسخیرِ دامت این دل شیدای من

عاشقم دیوانه ام دلده ام آواره ام

سرنهد در دشتِ حیرت این دل رسوای من

عهدِ مجنون طی شد و دیوانه زنجیری ام

بُرده صبر و تاب و دین و هوش و دل لیلای من

صابرِ کرمانیم نوشم شرابِ معرفت

عشقبازی و وفاداری بود سودای من

صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 166 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:16