شیدا

ساخت وبلاگ

کشم بر دوش جان بار محبت با تن زارم

پریشان خاطر و افسرده و محزون و بیمارم

طبیب آمد به بالینم نماید چاره دردم

نمی دانست من بیمار عشق و محو دیدارم

به چشمم خیره شد نبض مرا بگرفت و با دقت

بگفتا رنج و غم بسیار داری، من خبر دارم

تو عاشق پیشه دلداده محزون و شیدائی

بگفتم سعی منما تا شوی واقف به اسرارم

بگفتا آزمایش کن ز قلب و خون و اعصابت

بگفتم آزمایش کرده ام من، بی پرستارم

پرستارِ دلم کس نیست، مجنونِ غمِ عشقم

ندارد ارزشی این جسمِ زار و نقش و آثارم

علاجی کن که آرامی بگیرد، روحِ پر شورم

دوائی ده که تسکینی بیابد، قلبِ غمخوارم

مپرس از انقلابِ باطن و رنجِ فراوانم

نگردی با خبر از سوز و سازِ من ز گفتارم

مپرس از سوزِ جان و التهابِ این دل تنگم

اسیرِ پنجه پُر قدرتِ آن عشقِ دلدارم

سَر و جان را نثارِ مَقدمِ جانانه ام کردم

بلای عشق و اندوهِ محبت را خریدارم

صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 159 تاريخ : شنبه 4 اسفند 1397 ساعت: 16:58