من روی دل به کعبه صدق و صفا کنم
تا خویش را ز حیله دنیا رها کنم
خون می خورم ز ساغر دل صبح و عصر و شام
ترک ریا و ظلم و خطا از صفا کنم
سرمست و باده نوش و خراباتی و خراب
مستانه رو به قبله عشق خدا کنم
وارسته دل ز هستی موهوم رسته ام
روی طلب به چشمه آب بقا کنم
خواهم حیات و زندگی جاودانه ای
خود را به راه مهر و محبت فنا کنم
رند و غزل سرا و سخندان و عارفم
بر شاخسار گلشن عرفان نوا کنم
در آستان مرگ که نامش بود حیات
صابر شدم به راه وفا جان فدا کنم
برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 168