ذکر دلم

ساخت وبلاگ

از جامِ می و کوی خرابات گذشتم

از ظاهر و تقلید و عبادات گذشتم

رندانه زدم گام طلب در رهِ جانان

از نیک و بد و حال و کرامات گذشتم

هر بوالهوسی واقفِ رازِ دلِ من نیست

از زهدِ ریائی و مناجات گذشتم

تا داد مرا عشقِ خدا شهپرِ توفیق

پَر باز نمودم ز سموات گذشتم

چون باخبر از سوز دل و رنج نهانم

زین هستی موهوم و مکافات گذشتم

از مبدا عشق ازلی دل شده روشن

از وسوسه و قال و مقالات گذشتم

شد ذکر دلم عشق و محبت همه عمر

از رمز و اشارات و کتابات گذشتم

نی شیخم و نی زاهد و نی فلسفه بافم

از درد سر جاه و مقامات گذشتم

استاد ازل درس صفا داده به من یاد

دلباخته از حیله و طامات گذشتم

صابر شده ام بار بلا هست به دوشم

از هر دو جهان از همه آفات گذشتم


برچسب‌ها: کاروان شعر, غزل شماره ۴۱۲ صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 165 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 15:15