گاه گاهی...

ساخت وبلاگ

گاه گاهی از من افسرده خاطر یاد کن

خاطرِ افسرده ام را با نگاهی شاد کن

ذره ای رحم و وفا در سینه صیاد نیست

مرغِ دل خاموش منشین ناله و فریاد کن

ای دل امیدِ پریدن نیست تا کی اضطراب

خویش را فارغ ز رنج و صدمه صیاد کن

گر چه غم شد صیقلِ روح و روان و قلب و جان

جانِ بی آرام را از قیدِ غم آزاد کن

عاشقی شیرین دهانی گر شدی جانباز باش

یاد از فرجامِ بی فرجامِ آن فرهاد کن

صابرِ خونین جگر عمری بود شوریده سر

گاه از آن عاشقِ افسرده خاطر یاد کن


برچسب‌ها: کاروان شعر, غزل شماره ۶۴۴ صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : گاه,گاهی, نویسنده : saberkermania بازدید : 166 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 9:22