مهر و وفا افسانه

ساخت وبلاگ

آزمودم در جهان مهر و وفا افسانه بود

دوستی و الفت و صدق و صفا افسانه بود

گشته ثابت بهر من بی­ شک و ریب و وسوسه

عهد و پیوندِ موّدت، التجا افسانه بود

دوستی کردم بسی با مردمِ ظاهر پرست

آشکارا شد که این مهر و وفا افسانه بود

سینه را کردم تجلیگاه عشق و دوستی

عاقبت دیدم که سوز و ساز ما افسانه بود

او به من می­گفت ما را مرگ می­سازد جدا

گشت ظاهر بهرِ من عهد و ولا افسانه بود

بلبل طبعم نواگر بود در گلزارِ عشق

دیدم آخر نغمه و شور و نوا افسانه بود

من بسی نامردمی از پیر و برنا دیده ام

شد یقینم همت و رحم و عطا افسانه بود

دل به هر کس می­ سپاری خصمِ جانت می­شود

گر چه مهر و الفت و جور و جفا افسانه بود

صابرم در پنجۀ غم روح و جان افسرده شد

عیش و شادی و طرب، بیم و بلا افسانه بود

 

صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : افسانه مهر و وفا, نویسنده : saberkermania بازدید : 225 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 19:28