عهدِ صفا می‌رسد...

ساخت وبلاگ

مستِ میِ عشقِ دوست نغمه‌سرا می‌رسد
مژده و شادی به ما در همه جا می‌رسد

بارِ دگر فرودین بهارِ زیبا رسید
نغمه مرغِ سحر، به گوشِ ما می‌رسد

ساغرِ می نوش کن، سازِ طرب گوش کن
برای پیر و جوان عیش و نوا می‌رسد

زمین پُر از لاله و گل و ریاحین بود
ز آشنا مرحبا به آشنا می‌رسد

ز حرکتِ هر نسیم سرو برقصد به باغ
طراوتِ تازه‌ای صبح و مسا می‌رسد

به هر طرف جلوه‌گر، حُسنِ رخِ یار بین
وقتِ سرور و نشاط، عهدِ صفا می‌رسد

جلوه‌نما می‌شود شاهدِ بزمِ حضور
گوهرِ بحرِ وفا، نورِ ولا می‌رسد

فضای گلشن بود پر ز گل و نسترن
یوسفِ عشق و ولا عقده‌گشا می‌رسد

صابرِ شیرین‌زبان به عیش کوش این زمان
ز آسمان جلوه مهر و ولا می‌رسد


برچسب‌ها: کاروان شعر, غزل شماره ۱۸۶

صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 30 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1402 ساعت: 19:11