یاران باوفا

ساخت وبلاگ

سلطان عشق، تشنه‌لب کربلا حسین

تن چاک‌چاک از ستم اشقیا حسین

والی امر بودی و تسلیم کردگار

ای مظهر خدا ولی و رهنما حسین

سرحلقه تمام شهیدان عالمی

ای نور غیب و رحمت بی‌انتها حسین

مانند تو نبوده کسی در جهان و نیست

ای پرده‌دار کعبه صدق خدا حسین

اسلام رونقش ز وجود تو بوده است

در راه دین ز نور یقین جانفدا حسین

یاران باوفای تو از جان گذشته‌اند

مرات ذات حق به زمین و سما حسین

در هر محرم از غم تو محشری به پاست

جان روشن از ولای تو اصل ولا حسین

صابر نهاده سر به در آستانه‌ات

بنما نظر به خسته‌دلی مبتلا حسین


برچسب‌ها: کاروان شعر, غزل شماره ۷۲۱

صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 76 تاريخ : شنبه 7 مرداد 1402 ساعت: 0:25