رهزنِ آدم به جنّت خالِ هندوی تو بود
حُسن و زیبائی یوسف، جلوهی روی تو بود
آن یدِ بیضا که موسی از کَفَش ظاهر شدی
پرتوِ نوری از آن رخسارِ نیکوی تو بود
معجز عیسیبنمریم، مردگان را زنده کرد
نفخهای از آن لبِ لعلِ سخنگوی تو بود
انبیا را رهنمائی، اولیا را پیشوا
نورِ حق ظاهر از آن رخسارِ مینوی تو بود
ای وَلایت، باعثِ فیض و نجاتِ جن و انس
رشتۀ دلهای خاصان، رشتۀ موی تو بود
درمیانِ جمع تنها با تو سرگرمم مدام
هر طرف رو کردهام ، روی دلم سوی تو بود
هرکه بشناسد تو را از هر دو عالم بگذرد
سلسله بر پای دل، زلفِ سمن بوی تو بود
میبری دین و دل و آرام را با یک نگاه
جذبه عشقِ خدا، در چشمِ جادوی تو بود
صابرا حُبِّ علی آرامشِ جان بخشدت
خوش بگو مولیالموالی نامِ دلجوی تو بود
برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 78