سالکِ این ره...

ساخت وبلاگ

در برِ اغیار نازِ یار را باید کشید

نازِ آن گلچهره عیار را باید کشید

عاشقی بارِ غم و اندوه بر دوشت نهد

سالکِ این ره چو گشتی بار را باید کشید

گر شدی از عشقِ جانان رند و مست و سرفراز

بر سرِ دارِ فنا آزار را باید کشید

در گلستانِ جمالِ یارِ زیبای عزیز

عشوه‌های نرگسِ بیمار را باید کشید

تا توانی جد و جهد و کوشش و همت نما

سرخوش و بشاش جورِ کار را باید کشید

گر بخواهی لذتی از وصلِ رُخسارش بری

ناز و غنج و غمزه دلدار را باید کشید

صابرِ کرمانی رند و قلندر دل سرود

جورِ آن یار پری‌‌رخسار را باید کشید


برچسب‌ها: کاروان شعر, غزل شماره ۳۰۴

صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 93 تاريخ : شنبه 12 آذر 1401 ساعت: 1:53