مرا در وادی حسرت رها کردی کجا رفتی؟
تو در دل شور و آشوبی به پا کردی کجا رفتی؟
دل و جان از شرابِ عشق شد لبریز و سرمستم
تو در بزمِ دلم شور و نوا کردی کجا رفتی؟
حباب و قطره و موجم در این دریای بیساحل
در این دریای طوفانزا چهها کردی کجا رفتی؟
به یادت بودهام هر جا که رفتم هر که را دیدم
مرا تنها گرفتارِ بلا کردی کجا رفتی؟
خدا عشقِ تو را از من نگیرد تا فنا گردم
مرا با درد و محنت آشنا کردی کجا رفتی؟
بود مشکل رها گشتن ز چنگ وحشت هجران
مرا آشفته چون زلف دوتا کردی کجا رفتی؟
نهم سر را به زانوی غم و نالم ز سوز دل
مرا دیوانهدل محو و فنا کردی کجا رفتی؟
زمام عمر صابر در کف مهر تو میباشد
تو او را غم نصیب و مبتلا کردی کجا رفتی؟
برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 96