از فروغِ عشقِ رویت گشته روشن قلب و جانم
غیرِ نامِ نامیت نامی نیاید بر زبانم
چهرهات تابنده شد در آسمانِ خاطرِ من
نور میبخشد رُخِ ماهِ مُنیرت در نهانم
تکیه بر تختِ ولایت دادهای، ای رهبرِ دل
نور میبخشی به قلب و روح و جان، ای جانِ جانم
در وجودِ مستعد بخشی اثر ای مظهرِ حق
منبعِ فیض و عطائی دلنوازِ دلستانم
هر سخن کز دل برآید وصفِ رویت را بگوید
مدحِ رخسارِ تو باشد مطلعِ شعرِ روانم
صابرم در وادی آوارگی آواره باشم
رحمکن بر من که مجنوندل اسیر و ناتوانم
برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 161