افسرده ز صدمه و بلايم، اي كاش تو را نديده بودم
پامال بلا و ماجرايم، ای كاش تو را نديده بودم
در سينه تنگِ پُرشرارم هر لحظه فزون شود غم تو
در بندِ غمِ تو مبتلايم، ای كاش تو را نديده بودم
رفتي و ز رفتن تو ريزد هر لحظه سرشكِ خون ز ديده
دلخسته و زارو بینوايم، ای كاش تو را نديده بودم
رفتي تو ز ديدهام وليكن در خاطر و جان مكان گرفتي
بر من بنگر كه جان فدايم، ای كاش تو را نديده بودم
زد شعله به خرمنِ وجودم آن شعلة عشقِ خانمانسوز
بنگر به رخِ چو كهربايم، ای كاش تو را نديده بودم
از دستِ غمِ تو بيامانم، در ناله و شيون و فغانم
شد نغمه عشقِ دلنوايم، ای كاش تو را نديده بودم
افسانه عمرِ من تو باشی كاين قصه نواي آسمانی است
مشهورِ جهان بود وَفايم، ای كاش تو را نديده بودم
صابر ز فراق تو غمين است افسرده و بیدل و حزين است
گويد ز غمت شكسته پايم، ای كاش تو را نديده بودم
صابر كرماني...
برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 179