تاج کرامت

ساخت وبلاگ

پرسش مکن از این سر پر شور و شر من

مشکل که شوی باخبر از ماحضر من

از همت والای خدای دل رندان

باشد به سراپرده وحدت گذر من

گاهی است مرا بزم و مکان، عالم لاهوت

گه اوج سموات حقایق سفر من

آن یار که در پرده غیب است جمالش

نور رخ او هست فروغ بصر من

هرگز نرود از نظرم حسن جمالش

ناظر به رخ جلوه گرش چشم تر من

در صبح ازل مست شدم مست می عشق

تا شام ابد هوش نیاید به سر من

رفتم به در میکده عشق و شدم مست

مستانه زنم نغمه که باشد سمر من

دردی کش جام می عطار و سنائی

بودم من دیوانه و حق راهبر من

بر ظاهر من خرده گرفتند حریفان

منگر تو بر این ظاهر پر کر و فر من

بنشین به برم گوش به آواز دلم ده

تا گوش کنی ساز دل نغمه گر من

کردند حذر سرد مزاجان و هوسباز

از شعله سوزان دل پر شرر من

از بسکه کشیدم ستم از خلق جفاکار

باور نکنم هر که شود دادور من

من رند و قدح نوش و صفاکیش و فقیرم

آن فقر که فرمود شه و راهبر من

آن ختم رسولان جهان احمد مرسل

شد خاک قدومش ز یقین تاج سر من

دیوان من و نثر من و ناله قلبم

باشد به جهان نقش و نگار و هنر من

اصلم به سموات رود، فرع من اینجاست

این جسم شود خاک و نماند اثر من

بنهاده خدا تاج کرامت به سر ما

تقوی و مناعت شده تاج و گهر من

تاج و گهر مخزن اسرار الهی

فقرست و قناعت به جهان سیم و زر من

در مکتب دل حرف وفا سر خط من بود

چون درس محبت شده لوح نظر من

صابر نزند دم به جز از مهر و محبت

گوید که بود عشق و صفا بار و بر من

صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 183 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 12:08