مست عشق

ساخت وبلاگ

چون خَمِ زلفِ پریشانت، پریشانِ تو باشم

واله و آشفته و مفتون و حیران تو باشم

چهره ماه دل‌آرای تو باشد در نظرگه

بارِ غم بر دوشِ جانم هست پژمانِ تو باشم

شعله‌ای افروختی در خرمنِ هستی و عمرم

در میانِ شعله آن عشقِ سوزانِ تو باشم

کاروانِ عُمر با تعجیل رفت از دشتِ شادی

حالیا غمدیده و محزون و نالانِ تو باشم

محوِ وحدت در سمواتِ محبت بوده جانم

حالیا، بر درگهِ میخانه، دربانِ تو باشم

صابرم در حلقه رندان بنوشم جامِ باده

باده‌نوش و مستِ عشقِ روی تابانِ تو باشم

صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 183 تاريخ : جمعه 13 دی 1398 ساعت: 16:36