عشق

ساخت وبلاگ

عاشقم عاشقِ شوریده سر و سوخته جان

می زنم نغمه ز دل نغمۀ من گشته فغان

از دمِ سرد حذر کن که دلت سرد شود

از دمِ گرم شود گرم روان و دل و جان

مدتی هست که خونین جگر و غمگینم

می زند شعله به جان آتشِ سوزانِ نهان

هر که بی عشق بود زندگیش موهوم است

سالها هست که این راز به من گشته عیان

عشق شد باعثِ ایجادِ حیاتِ ابدی

عشق باشد شررِ شعله ورِ کون و مکان

عشق نی لعلِ لب و زلف و خط و روی خوش است

عشق باشد اثر جلوۀ یزدانِ جهان

روی زیبا شده آئینه تابندۀ عشق

بنگرم بر رُخ تابندۀ ماهِ جانان

شده ام مست و خراباتی و عاشق پیشه

تا شود مشکلِ دل ساده و سهل و آسان

عشق شد پرده نشینِ حرمِ کعبۀ دل

عشق شد مهرِ درخشندۀ بُرجِ ایمان

عشق هر لحظه به شکلی شده ظاهر ببرد

دین و دل از کفِ شوریده سرِ سرگردان

عشق در طور عیان در نظرِ موسی شد

از کفِ عقل رها شد دلِ پورِ عمران

عشق بُد پرتو رخشندۀ افکارِ مسیح

عشق بُد ذاتِ محمد ز فروغِ یزدان

عشق جانِ علی آن والی مُلکِ توحید

عشق از روزِ ازل بود رموزِ عرفان

عشق آن آبِ حیات است کز آن خضر چو خورد

زنده ماندست و بود زندگیش جاویدان

عشق در کشورِ جان است شهنشاه و امیر

عشق در روح و روانست، همیشه تابان

عشق آئینۀ اسرارِ جمالِ ازلیست

وصفِ آن عشقِ دل افروز نیاید به زبان

صابر از جامِ می عشق بود مست و خراب

مسکن و خانه او هست خراباتِ مغان

صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 171 تاريخ : سه شنبه 3 دی 1398 ساعت: 22:05