یاد دوست

ساخت وبلاگ

امشب به یاد دوست چو پیمانه می زنم

دست طلب به دامن جانانه می زنم
سر می نهم به خاک ره پیر می فروش
من بوسه ها به درگه میخانه می زنم
تا آشنای عشق شدم غافلم ز خویش
هر صبح و شام نغمه مستانه می زنم
تا بوریای فقر بود مسندم، بدان
پا بر بساط و حشمت شاهانه می زنم
تا هست روح در بدن و جان به قالبم
دم از وفای دوست صمیمانه می زنم
دل گشته است مخزن راز و صفای عشق
کی دم ز حرف و قصه و افسانه می زنم
صابر شدم به گوشه غم می برم پناه
از جام عشق، باده صبحانه می زنم
صابر كرماني...
ما را در سایت صابر كرماني دنبال می کنید

برچسب : یاد دوست شعر,یاد دوست,یاد دوستان,یاد دوستان از دست رفته,ياد دوست,یاد دوستان قدیمی,یاد دوستان شعر,ياد دوستان,یاد دوستان قدیمی بخیر,یاد دوست از دست رفته, نویسنده : saberkermania بازدید : 210 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 12:19