صد شکر و سپاس از می و میخانه گذشتیم
از رطل و خم و ساغر و پیمانه گذشتیم
در وادی پُر شورِ جنون پای نهادیم
دیوانهدل از کعبه و بتخانه گذشتیم
دیدیم جهان قصه و افسانه و وهم است
از قصه و اندیشه و افسانه گذشتیم
ما برتر و بالاتر از اوهام و خیالیم
از کعبه و دیر و حرم و خانه گذشتیم
از هر دو جهان سرخوش و مستانه گذشتیم
گویند که حُکمی نبود بهرِ مجانین
از جان و جهان واله و دیوانه گذشتیم
در مکتبِ دل یک الف از عشقِ تو خواندیم
از هستی موهوم، حکیمانه گذشتیم
بگذشته زخود صابرِ کرمانی مفتون
گوید ز خود و بیخود و بیگانه گذشتیم
برچسب : نویسنده : saberkermania بازدید : 16