صابر كرماني

متن مرتبط با «صابرِ» در سایت صابر كرماني نوشته شده است

صابرِ آزاده

  • کسوتِ تزویر را از دوشِ جان انداختیمشورِ عشقی در دلِ پیر و جوان انداختیمعالمی خوشتر نبود از عالمِ دیوانگیاز جنونِ عشق شوری در جهان انداختیممنقلب‌احوال بودیم از غم و هجر و فراقانقلابی در دلِ شوریدگان انداختیمهمچو منصور از دل و جان ما اناالحق می‌زنیمپیر و برنا را به عالم، در گمان انداختیمصابرِ آزاده و رندیم و مست و می‌پرستسر به خاکِ مقدمِ پیرِ مغان انداختیمبرچسب‌ها: کاروان شعر, غزل شماره ۵۹۵ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • صابرِ کرمانی

  • سالکی نامش حسین‌بن‌حبیبدستِ او باشد به دامانِ طبیبآن طبیبِ معنوی سلطانِ دینجلوه حق نورِ سبحانِ مبینحضرتِ صاحب‌زمان را دیده استبر سرابِ این جهان خندیده استاز ولی‌اللّه خواهد روز و شبوارهد زین مُلکِ پُر رنج و تَعَبشادمان زی آنکه رفت از این جهانجان به جانان داد و روحش شادماناز بلای بی‌امان او خسته نیستبا خور و خواب و هوس وابسته نیستسیرِ باطن می‌کند با بالِ جانهر کجا خواهد عیان و هم نهانصابرِ کرمانی از نورِ ولاگشته روشن، نغمه‌خوان شد خوشنوابرچسب‌ها: کاروان شعر, غزل شماره ۶۹۸ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • صابرِ شوریده‌ام...

  • خواهم ای عشقِ مقدس تا که رسوایم نمائیدر میانِ مرد و زن مجنون و شیدایم نمائیخواهم ای عشقِ مقدس از تو پُر گردد وجودمدر میانِ جمع و تنها رند و تنهایم نمائیخواهم ای عشقِ مقدس تا که نابودِ تو گردمتا به کی سرگشته و محزون ز غمهایم نمائیخواهم ای عشقِ مقدس بگذرم زین جان و هستیفارغ و آسوده‌دل از رنجِ دنیایم نمائیخواهم ای عشقِ مقدس در شرارِ دل بسوزمشمع‌سان پروانه‌وش فانی سراپایم نمائیخواهم ای عشقِ مقدس در میانِ عشقبازانپاکباز و بی‌نیاز و محوِ سودایم نمائیخواهم ای عشقِ مقدس تا فنا گردم ز جورتصابرِ شوریده‌ام زین بیش رسوایم نمائیبرچسب‌ها: کاروان شعر, غزل شماره ۷۸۲ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها